(۲/۹۷۷)
مصرع دوم اقتباس از آیه «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا»، (آری مدّتی از روزگار بر انسان گذشت که هنوز چیز قابل ذکر نبود.)، (انسان، ۱). مولانا با استناد به این آیه به این نتیجه میرسد که همهی عالم چیزى جز عرض نبوده است. هرچند آیهی فوق در شأن انسان نازل شده ولى کلّ عالم را نیز دربردارد، زیرا انسان، زبده و عصارهی تمام جهان است.
□
مـوجـب قـربـی کـه واسْجُدْ واقْتَرِبْ
سجـده آمــد کنــدن خشـت لـزِب
(۲/۱۲۱۰)
برگرفته از آیه «کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»، (حاشا، از او پیروی مکن، و سجده بر و تقرّب جوی.)، (علق، ۱۹). مولانا این آیه را در داستانی که تمثیل رابطهی آدمی با خدا است به زیبایی به تصویر کشیده است. او در ابیات پیش از این بیت حال تشنهای را به تصویر میکشد که برای دستیابی به آب دیواری مانع اوست و تشنه با کندن خشت خشت دیوار کم کم به آب نزدیک میشود. آب همان دیدار حق، و دیوار علایق دنیوی است. مولانا با چنین تصویری به یاد آیه قرآن میافتد که برای نزدیک شدن به خداوند باید سجده کرد، همچون آن تشنهای که با حالت سجده به آب رسید.
□
گـردنـت بنـدد بـه حَـبْـلٌ مِّـن مَّسَـد
پـیـش از آن کایّــام پیــری در رسـد
(۲/۱۲۲۱)
اقتباس از آیه «فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ»، (و ریسمانی از لیف خرمای تافته بر گردن دارد.)، (مسد، ۵). مولانا از عبارت قرآنی استفاده کرده است تا بگوید پیش از آنکه زمان پیرى فرارسد و پیرى، گردنت را با ریسمان ببندد، باید فرصت جوانى را غنیمت شمرد.
□
بـرکـشد این شـاخ جـان را بر سمـا
عُــرْوَهِ الْـوُثْقـاست ایـن تــرک هــوا
(۲/۱۲۷۵)
اقتباس از عبارات قرآنی «…فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»، (… پس که به طاغوت کفر ورزد، و به خداوند ایمان آورد، به راستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستی ندارد و خداوند شنوای داناست.)، (بقره، ۲۵۶) و «وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ»، (و هر کس روی دلش را به سوی خداوند نهد و نیکوکار باشد، به راستی که دست در دستاویز استواری زده است؛ و سرانجام کارها با خداوند است.)، (لقمان، ۲۲). «ْعُرْوَهِ الْوُثْقى» به معنی دستگیرهی محکم و استوار و مولانا از آن در منطق تعلیمی و عرفانی استفاده میکند و میگوید فرو نهادن هوى و شهوت، همانا دستگیرهی استوارى است؛ و همین شاخه است که روح آدمى را به آسمان بالا مىبرد.
□
معـنـی ایــن بــود نـُـورٌ عَـلـى نُـور
نــور حس را نــور حــق تزیین بود
(۲/۱۲۹۴)
اقتباس از عبارت قرآنی «…نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»، (… نور در نور است، خداوند به نور خود هر کس را که خواهد هدایت کند، و خداوند برای مردم این مثلها را میزند و خداوند به هر چیزی داناست.)، (نور، ۳۵). مولانا در این بیت میگوید نور حسّى بهواسطهی نور حق آرایش پیدا مىکند، و معنى آیهی «نورى است فوق نور» همین است. بنابراین مولانا در این بیت به تفسیر آیه میپردازد.
□
کــار حــق بر کــارها دارد سـبـق
ما رَمـَیْـتَ إِذْ رَمَـیْـتَ گـفـت حــق
(۲/۱۳۰۷)
اقتباس از عبارت قرآنی «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى…» (پس شما آنان را نکشتهاید بلکه خداوند آنان را کشته است؛ و چون تیر انداختی، به حقیقت تو نبودی که تیر میانداختی بلکه خداوند بود که میانداخت…)، (انفال،۱۷). مولانا صراحتاً به بخشی از آیه اشاره میکند و میگویدحق تعالى آیهی ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ را نازل فرمود؛ پس بدان که کار حق تعالى بر همهی کارها پیشى و غلبه دارد.
□
پـیـسهـا یــک رنـگ گـردد انــدرو
صِـبْغَـهَ اللَّـه هسـت رنـگ خـمّ هــو
(۲/۱۳۴۶)
اقتباس از آیه «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»، (خوشا نگارگری الهی، و چه کس خوشنگارتر از خداوند است و ما پرستندگان او هستیم.)، (بقره، ۱۳۸). به نظر مولانا آدمی برای رسیدن به بیرنگی باید تحول پذیرد، و برای تحول مثالهایی میزند و سپس به این بیت میرسد و تحولی بالاتر از همه را بیان میکند که همان رنگ آمیزی خدا (صِبْغَهَ اللَّه) است لذا کسی که به آن خم خانه افتد خود را به کلی فراموش میکند.
□
در مـیـانــشـان بــرزخٌ لایَـبـغـیـان
بحـر تـن بـر بحـر دل بـر هــم زنان
(۲/۱۳۷۲)
برگرفته از آیات «مَرَجَ البَحرینِ یلتقیانِ. بَینَهما برزخٌ لایَبغیانِ.»، (دو دریا را که به هم میرسند در آمیخت. در میان آنها برزخی است که به همدیگر تجاوز نکنند.)، (الرحمن، ۱۹-۲۰). مولانا با استفاده خلاقانه از عبارت قرآنی در منطق عرفانی و تمثیلی میگوید دریاى جسم و دریاى قلب باهم برخورد مىکنند، ولى در میان آندو، حجاب و مانعى است که درهم نمىآمیزند.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |